مصاحبه مهندس عرفان با روزنامه خراسان

چاپ
در گفت وگو با «هادي عرفان» مدرس معماري مطرح شد
مديريت شهري مقصر وضعيت کنوني معماري بي هويت مشهد
خراسان رضوي - مورخ چهارشنبه 1390/03/11 شماره انتشار 17850
نويسنده: گروه فرهنگي هنري

معماري و شهرسازي شهري هم چون مشهد که امروز آن را پايتخت معنوي ايران مي نامند، موضوعي است که باز هم آن را به نقد و نظر مي گذاريم. وضعيت کنوني و آن چه از رفتار مديران اين شهر در برنامه ريزي ها برمي آيد و در ساخت و سازها و معماري اش نمايان است، بيشتر آشفتگي و بي برنامگي احساس مي شود. هر کس هر طور مي خواهد مي سازد؛ نتيجه اش همين شده است که به ويژه در خيابان هاي منتهي به حرم مطهر مي بينيم . ساختمان هاي مرتفع و دريغ از نظارتي که بر آن شده باشد. آيا زائري که به مشهد مي آيد، نبايد از سيماي اين شهر دريافتي فرهنگي و معنوي داشته باشد؟ با مهندس هادي عرفان که اکنون مسئوليت دفتر مطالعات اجتماعي معاونت فرهنگي شهرداري مشهد را به عهده دارد همين دغدغه ها را در ميان مي گذاريم. او مي گويد: مديريت شهري مقصر اصلي روند بي هويتي در معماري مشهد است.

«هويت و معماري» و يا «معماري داراي هويت» اولين موضوعي است که آن را با مهندس هادي عرفان به گفت وگو مي نشينيم. او معتقد است که «هويت» مقوله اي چند جانبه است و تنها در معماري و شهرسازي نيست و بايد آن را در ابعاد مختلف مورد بررسي قرار دهيم. «عرفان» در اين موضوع به نقل قولي از يکي از استادان معماري دکتر سنگري اشاره و عنوان مي کند: اين استاد معتقد است آدم ها ۴ پوست دارند: ۱ - پوست بدن ۲ - لباس ۳ - معماري ۴ - شهر. با اين تعبير معماري هم براي آدم ها يک پوست به شمار مي آيد.

معماري کنوني مشهد، معماري دلالي و تجاري است

او ادامه مي دهد: در واقع معماري برآمده از يک نياز است که اگر براي اين نياز به درستي برايش پاسخ فراهم شود، معماري هم ارتقا مي يابد و اگر اين طور نباشد همواره مورد انتقاد قرار خواهد گرفت، مثل معماري کنوني مشهد که تلفيقي از معماري ساخت مردم و معماري دلالي و تجاري است. دبي و کيش هم چنين وضعيتي دارد و اين در حالي است که معماري شهري هم چون مشهد بايد داراي هويت، نشان و شناسنامه باشد.در مکه و مدينه بدين منظور تلاش شده است هر چند آن ها هم در سال هاي اخير از اين مهم فاصله گرفتند.او در اين زمينه به نقد برخي روندها مي پردازد و مي گويد: در حال حاضر در بدنه اجرايي ما نگاهي از بالا به پايين يعني ديدگاهي حاکميتي، ابلاغي و دستوري حاکم است نه نگاه همنشيني با مردم.

مهندس عرفان در اين باره به اصطلاحاتي هم چون «فرهنگ سازي» که در گفتمان مديران وجود دارد اشاره و مطرح مي کند که ما در تمدن اسلامي هيچ گاه فرهنگ سازي نداريم بلکه ايجاد فرهنگ و بالندگي فرهنگ داريم.او با طرح اين پيش زمينه ها به موضوع هويت مي پردازد و يادآور مي شود: هويت بادکنک نيست و ساختني هم نيست و اگر بخواهيم هويت را بسازيم معماري مان مي شود شبيه دبي يعني بستري بي بوته و ريشه در کوير ايجاد شود و با زور پول آن را معماري کنيم.اين معمار مي گويد: هر مسافري که کمي تحليل داشته باشد با تماشاي معماري دبي متوجه بي عمق و ريشه بودن آن مي شود آن ها از هر جايي تکه اي برداشته اند و اين يعني که ما هيچ حرفي براي گفتن نداريم. بايد بپذيريم که هويت يک شبه به وجود نمي آيد اما يک شبه مي توان آن را از بين برد.

 

نگاه عمراني به جاي نگاه کيفيتي

عرفان ادامه مي دهد که متاسفانه درحال حاضر در مولفه هاي مديريتي شهرهاي ما نگاه عمراني بر نگاه کيفي حاکم شده است اين نگاه باعث شده که به بافت تاريخي شهرها بگويند بافت فرسوده. اين کلمه (بافت فرسوده) براي يک شهر و يک تاريخ بار منفي دارد.

 

مشهد عملکرد خوبي ندارد

از عرفان مي پرسم که اين نگاه در مشهد چگونه بوده است؟ او مي گويد: مشهد در مقايسه با شهرهايي که ويژگي  هاي جغرافيايي و تاريخي شان يکسان است در اين زمينه عملکرد خوبي نداشته است به طوري که ديديم هويتي را که طي قرن ها در بافت و معماري اين شهر شکل گرفت طي چند دهه گذشته چطور با آن برخورد شد.

 

معماري تاريخي مشهد مثل کيک تولد قاچ قاچ شد

او در اين بخش به مقايسه شهرها در نوع رفتارشان با معماري شان پرداخت و گفت برويد ببينيد اصفهاني ها و تبريزي ها با معماري سنتي شهرهايشان چگونه رفتار کردند و اما ما در مشهد با بناها و بافت هاي قديمي مثل کيک تولد برخورد کرديم يعني آن را قاچ قاچ کرديم و بلعيديم.در اين قسمت به «عرفان» مي گويم که اگر به طور مشخص بخواهيم معماري پيراموني حرم مطهر را مورد بررسي قرار دهيم اين سوال پيش مي آيد که در امر توسعه آيا حق با فرهنگ است يا اقتصاد؟ او اين طور مي گويد: توسعه، توسعه است. ما وقتي يک «کل» را گم کرديم معماري، اقتصاد و ... هم گم مي شود اين يعني رشد سرطاني. در جامعه ما هنوز تعربف مشخصي از توسعه نيست و فقط آن را به زبان مي آوريم . در موضوع شهر اگر به شأنيت شهر فکر کنيم معماري شايسته اين شهر به صورت متعادل جايگاه واقعي خودش را مي يابد.

 

از فرداي شهرمان شناخت نداريم

عرفان ادامه مي دهد :در موضوع اقتصاد بايد اذعان کرد که اقتصاد شهر مشهد شکوفاست و اگر ما نمي توانيم از آن به درستي بهره مند شويم موضوعي جداست. عرفان تصريح مي کند که چون از فرداي شهرمان شناخت نداريم بنابراين معماري هم به همان نسبت رشد سرطاني خواهد داشت چون فرهنگ را از اقتصاد و اقتصاد را از فرهنگ جدا کرده ايم و به نوعي آن را بخش بخش کرده ايم.

 

مديريت شهري ، مقصر است

عرفان معتقد است: مقصر معماري فقير و بي هويت مشهد به مديريت شهري برمي گردد. ما در اين شهر معماران توانمند کم نداريم فقط بايد به آن ها ارزش داد. در عين حال به آينده بدبين نيستيم اما جامعه جوان معماري بايد تربيت شود تا بتواند گام هاي بزرگ بردارد.( بخش دوم اين گفت و گو روزهاي آينده منتشر مي شود)

 

مرور

وضعيت فعلي معماري کنوني مشهد تلفيقي از معماري ساخت مردم و معماري دلالي و تجاري است، دبي و کيش هم چنين وضعيتي دارد

هويت در معماري مشهد هويت بادکنک نيست و ساختني هم نيست اگر بخواهيم هويت را بسازيم معماري مان مي شود شبيه دبي

فرداي پايتخت معنوي ايران چون ازفرداي شهرمان شناخت نداريم حوزه هايي مثل معماري هم به همان نسبت رشد سرطاني خواهد داشت

رفتارمديران با بافت تاريخي ما در مشهد با بناها و بافت هاي تاريخي مثل کيک تولد برخورد کرديم يعني آن را قاچ قاچ کرديم و بلعيديم