معماران غربی، واضع اصطلاح معماری اسلامی اسلام معرف الگویی ذهنی برای معماری است،نه الگویی كالبدی

چاپ

 

معماری اسلامی، معماری ادوار اسلامی، معماری منسوب به اسلام و معماری جوامع اسلامی همه عناوینی هستند كه وقتی صحبت از معماری اسلامی می‌شود، نمود پیدا می‌كنند

اختصاصی معماری نیوز: معماری اسلامی، معماری ادوار اسلامی، معماری منسوب به اسلام و معماری جوامع اسلامی همه عناوینی هستند كه وقتی صحبت از معماری اسلامی می‌شود، نمود پیدا می‌كنند و من به همه این دیدگاه‌ها معتقدم.اسلام برای معماری یك الگوی ذهنی معرفی می‌كند كه این الگوی ذهنی در هر شرایطی به‌گونه‌ای مشابه نیست. اصل مهم در اسلام این است كه خانه مسلمان باید به‌گونه‌ای باشد كه از دید بیگانه مصون باشد كه این اصل باید در كشورهای اسلامی رعایت شود.

آنچه كه می‌تواند معماری اسلامی باشد، یك الگوی فیزیكی ثابت لایتغیر نیست. یك مسجد، خانه یا بازار ممكن است در زمانی واجد ویژگی‌های معماری اسلامی بوده ولی در جای دیگر و در اقلیم دیگری دارای مولفه‌های معماری اسلامی نباشد. معماری اسلامی مفهومی است كه در هر زمانی و مكانی و با فناوری، دانش و سرمایه‌گذاری متناسب آن زمان تجلی خاص خود را دارد.

در قرآن مطلبی راجع به معماری ندیدم ولی قرآن و اسلام می‌گوید چگونه زندگی كنید و هفت محور را از آن استخراج كردیم كه بر اساس آن می‌شود اصولی استخراج كرد كه در شهرسازی و معماری كاربرد دارد. بنابراین، باید فضا طوری باشد كه دستورات اسلام را بتوان در آن رعایت كرد.

پیامبر اكرم(ص) در حدیثی می‌فرمایند زمین مادر شماست. انسان با مادرش چگونه رفتار می‌كند؟ این حدیث حفاظت از محیط زیست را در خود دارد. در توسعه پایدار می‌گویند منابع را به‌گونه‌ای مصرف كنید كه نسل‌های بعد نیز بتوانند از آن برخوردار شوند در این‌باره اسلام می‌گوید كه در یك شرایط متعادل حداكثر تولید را باید انجام داد و حداكثر قناعت را نیز سرلوحه كار قرار داد. اگر این آراء را بپرورانیم و وارد زندگی كنیم طریقه و نحوه زندگی ما بسیار فرق خواهد كرد.

در تفكر اسلامی عملكرد مهم است نه عناصر. ما نباید در معماری اسلامی عناصری مثل مسجد، بازار، حمام، فضاهای مسكونی و فضای حركت را شاخصه معماری اسلامی بدانیم بلكه اسلام یكسری اصول ثابت را معرفی می‌كند كه در هر زمان و مكان و هر موضوع خاص از زندگی نمود دارند. به‌طور مثال مفهوم شكر عملكردی است كه معنایش در معماری و شهرسازی این است كه وقتی مواد و مصالح را در جهت كمال آنها استفاده كنید شكر را به جای آورده‌اید. اگر نعمت‌ها را طوری استفاده كنید كه ولی‌نعمت را به یادآورد می‌شود شكر. همچنین است مفاهیمی مثل هویت، خودستایی و ...

معماری فقط كالبد آن نیست، فضا و قلمرو است كه یك شهر را می‌سازد و شهر را شهر اسلامی می‌كند. عناصر سازنده این فضا و قلمرو سه عنصر هستند كه اولین عنصر مهم، اهل شهر هستند. نژاد و كالبد این انسان‌ها خیلی مهم نیست بلكه تفكر و جهان‌بینی آن‌ها مهم است.

با مثالی تاریخی، میتوان به اهمیت عنصر اول اشاره كرد:ما مدینه‌النبی را به عنوان الگوی شهر اسلامی می‌شناسیم. پیامبر(ص) كه به یثرب می‌آیند جز ساختن مسجد در ابتدا تغییر دیگری نمی‌دهند ولی اولین كاری كه می‌كنند این است كه تفكر اهل مدینه را می‌سازند. عنصر دوم فضای قوانین و رفتارهای آدمیان است. این كه مردم چگونه با هم رفتار می‌كنند، با طبیعت چگونه رفتار می‌كنند. انرژی و مصالح را چگونه مصرف می‌كنند و عنصر سوم، كالبد شهر است از جمله بافت و رنگ كه بیشتر معماران و شهرسازان به این بعد توجه بیشتری نشان می‌دهند و كالبد شهر را می‌سازند و روی دو مولفه اول توجهی ندارند چون در دو عنصر اول خیلی نمی‌توانند نقش داشته باشند. لازم نیست كه همه ساختمان‌ها بسیار محكم باشند، یك بنا می‌تواند خیلی هم محكم نبوده و درنتیجه سرمایه كمتر و در بروز حوادث، تلفات كمتری را نیز دربر داشته باشد و مقرون‌به‌صرفه نیز باشد.

اسلام برای معماری یك الگوی ذهنی معرفی می‌كند كه این الگوی ذهنی در هر شرایطی ثابت است. اصل مهم در اسلام این است كه خانه مسلمان باید به‌گونه‌ای باشد كه از دید بیگانه مصون باشد. مهم به شیوه مسلمانی زندگی كردن است نه اشكال صوری خانه‌ها.

واژه شهر اسلامی و معماری اسلامی را غربی‌ها به‌وجود آوردند. آنها در بررسی معماری مسلمانان متوجه شدند كه معماری ما با آنها بسیار متفاوت است و تفاوت را در اسلام دیدند. چون آنها غیرمسلمان بودند پی به این تفاوت بردند و مسلمانان چون در متن بودند معماری خود را اسلامی نمی‌خواندند همچنان كه دیگر مسائل خود را اسلامی نمی‌خوانند چون اسلام در متن زندگی آنهاست.

معماری تعریف فضاست به گونه‌ای كه آن فضا برای زندگی مطلوب انسان باشد و بتواند او را به سمت كمالش برساند و فضای مطلوب را برای زندگی به‌وجود بیاورد. در معماری یكسری نمادها داریم كه عمومی هستند. به‌طور مثال در مورد عدد 4 می‌گویند عددی است كه نشان‌دهنده چهار جهت و عناصر اربعه است.

سرسلسله نیازهای انسان در سه قلمرو است: قلمرو فیزیولوژی، قلمرو روانی و قلمرو معنوی و روحانی. امن‌بودن یك شهر نیازهای روانی اهل آن را مرتفع می‌سازد، رزق فراوان نیازهای مادی -فیزیولوژیك انسان‌ها را تامین می‌كند و عدم پرستش بت و پرستیدن خداوند نیازهای روحانی و معنوی مردم شهر را مرتفع می‌كند.

 شهرهای امروزی ما به میزان بسیار كم منطبق با معماری و شهرسازی اسلامی است. وقتی حضرت ابراهیم(ع) خانه كعبه را ساخت به خداوند گفت: خدایا این مكان را شهر قرار بده. خود شهر در اسلام مهم است و حضرت ابراهیم(ع) برای شهر چند مولفه ذكر می‌كند: 1- امن باشد 2- رزقش فراوان باشد 3- در آن بت پرستیده نشود. بنابراین اگر این مولفه‌ها در شهری باشد، آن مكان از نظر تفكر وحیانی، شهر است. باید یك طرح جامع احیای معماری و شهر اسلامی تهیه شود و بر اساس آن كار كرد. این طرح جامع طرح شهر یا ساختمان نیست. طرح جامعی است كه نظام آموزشی، مدیریت و نظام مهندسی را دربر می‌گیرد.


منبع: نویسنده: محمد نقی زاده - معماری نیوز