آنچه كه نگارنده عنوان درك معمارانه را برای آن اختیار كرده است، چیزی فراتر از تركیب دو كلمه درك و معمارانه است؛ درك معمارانه فراتر از شناخت معماری است.
اگرچه برای رسیدن به درك معماری لازم است كه از شناخت معماری بهرهمند شد، اما به چند دلیل لزوماً شناخت معماری منتهی به درك معماری نخواهد شد.
1ـ درك اولیه معماری، بخشی از درك عرفی فطری انسان است. انسانها ذاتاً شناختی تجربی از محیط اطرافشان دارند. این شناخت به مرور و با گسترده شدن دامنه تجربیات، با روحیات شخصی، كم یا زیاد در حوزه هنر، فرهنگ، فن و علم پیش میرود. همه ما در داشتن ابزارهای این شناخت ابتدایی یكسان هستیم. این ابزار همان پنج حس هستند. یكی از آفتهای فطری معماری عادت كردن به فضاهاست و همین عادت كردن به فضا، اندك اندك شامه و حس فضاشناسی انسان را ضعیف میكند. بنابراین به نظر میرسد، یكسانسازی و تیپ بودن معماری و گسترش فضاهای مكعبی در شهرهای سه چهار دهه اخیر و موج مدرنیته، تضعیف و یكنواخت نمودن این حس و ایجاد نوعی كرختی در شناخت عرفی فضا را دامن زده باشد. حساسیت منعكس شده در گفتار و رفتار آدمهای ساكن در بافتهای بكر سنتی ـ كه تركیب متنوعی از فضاهای مكعبی، سنتی، طاق تویزه، طاقنما و هشتی و… را تجربه میكنند ـ میتواند برای ما معماران، بخوبی بیتوجه شدن حس آدمهای شهرنشین در فضای ایجاد شده را آشكار كند.
برای مطالعه متن کامل مقاله بصورت پی دی اف اینجا را انتخاب کنید.